دکتر اریکسون، روانپزشک، در سال ۱۹۵۶ با تحقیقاتی که بر روی روانشناختی کودکان و نوجوانان از طبقات اجتماعی پایین، متوسط و بالا انجام داد، توانست توصیف دقیقی از نحوه شکلگیری شخصیت ارائه دهد. طبق یافتههای اریکسون، فرایند جامعهپذیری فرد شامل هشت مرحله میشود که هرکدام با یک «بحرام روانی-اجتماعی» همراه است که باید حل شود تا فرد بتواند به درستی مراحل بعد را کنترل کند. این مراحل تاثیر بسزایی بر رشد شخصیت فرد داشته و پنج مورد از آنها طی نوزادی، کودکی و نوجوانی اتفاق میافتند.

نوزادی
فرد طی دو سال اول زندگی وارد اولین مرحله میشود: یادگیری اعتماد و عدم اعتماد پایه (امید). اگر از نوزاد به خوبی مراقبت شده و مورد محبت والدین قرار گیرد، اعتماد، امنیت و خوشبینی پایه در وی شکل میگیرد. اما اگر مراقبت خوبی از نوزاد انجام نگیرد، نوزاد دچار حس ناامنی شده و «بیاعتمادی پایه» در وی ایجاد میشود.
نوپایی
مرحله دوم طی سالهای ابتدایی کودکی، ۱۸ ماهگی تا چهار سالگی، اتفاق میافتد. این مرحله شامل یادگیری استقلال یا شرم (اراده) میشود. کودکی که نگهداری خوبی داشته باشد، با اعتمادبهنفس و کنترلی که به تازگی آن را کسب کرده است بزرگ میشود. قسمتهای ابتدایی این مرحله، برحسب خلق و خوی کودک، میتواند شامل کجخلقی، خیرهسری و منفیگرایی شود.
دوران پیش از مدرسه
مرحله سوم در دوران بازی، مهدکودک و آمادگی و پیشدبستانی کودک اتفاق میافتد. در این مرحله کودک ابتکار یا گناه (هدف) را میآموزد. کودک یاد میگیرد از تخیل خود استفاده کند و از طریق بازی کردن فعالانه و خیالپردازی، همکاری با دیگران، دنبال کردن و رهبری کردن، مهارتهای خود را گسترش دهد. اگر ناموفق باشد، کودک دچار ترس شده، نخواهد توانست در گروههای مختلف شرکت کرده و دچار احساسات مختلف گناه میشود. چنین کودکی تا حد بسیار زیادی به بزرگسالان وابسته شده و در رشد مهارتهای بازی و خیالپردازی بسیار محدود خواهد بود.
دوران مدرسه
مرحله چهارم، یادگیری صنعت یا حقارت (توانایی)، طی دوران مدرسه تا قبل از دبیرستان اتفاق میافتد. کودک یاد میگیرد در مهارتهای رسمی بیشتری توانایی پیدا کند:
• ارتباط برقرار کردن با همسالان طبق قوانین
• پیشرفت کردن در بازیهای آزاد تا بازیهایی که قانوندار بوده و نیازمند کار گروهی است
• یادگیری مهارتهای عقلانی پایه (خواندن، حساب)
در این مرحله، نیاز به نظم شخصی، سال به سال بیشتر میشود. کودکی که بخاطر مسیر موفقیتآمیز خود در مراحل قبلی، اعتمادپذیر، مستقل و سرشار از ابتکار شده است و خیلی زود یاد خواهد گرفت که کوشا و ساعی شود. اما کودک بیاعتماد به آینده تردید داشته و احساس حقارت میکند.
نوجوانی
مرحله پنجم، یادگیری هویت یا انتشار هویت (وفاداری)، طی دوران نوجوانی از ۱۳ تا ۱۴ سالگی شروع میشود. بلوغ طی این زمان اتفاق میافتد. فرد نوجوان اطمینان به خود را درمقابل تردید به خود و امتحان کردن نقشهای سازنده مختلف به جای اتخاذ یک هویت منفی مثل تخلف، به دست میآورد. نوجوانی که به خوبی شکل گرفته باشد، نگاهی به سمت موفقیت داشته و در اواخر دوران نوجوانی هویت جنسی مشخصی پیدا میکند. فرد نوجوان به دنبال رهبری (کسی برای اینکه به او انگیزه دهد) است و به تدریج ایدآلهایی برای خود شکل میدهد که با آنها زندگی کند.

مشکلات متداول
نوزادانی که فقط چند هفته است به دنیا آمدهاند در میزان فعالیت، واکنش به تغییرات و آسیبپذیری تفاوت بسیاری دارند. بعضی از نوزادان مدام در حال گریه کردن هستند درحالیکه بعضی مدام میخندند یا ساکت هستند. تحقیقات مربوط به رشد کودکان 9 خصوصیت خلق و خویی که میتواند بر دشوار شدن روند پیشرفت شخصیتی فرد تاثیر بگذارد را برشمردهاند:
۱- سطح فعالیت (میزان فعالیت کلی کودک)
۲- تمرکز حواس (میزان تمرکز و توجه کودک زمانیکه علاقهای به موضوعی ندارد)
۳- شدت (میزان بالا بودن صدای نوزاد)
۴- نظم (قابل پیشبینی بودن عملکردهای بیولوژیکی مثل اشتها و خواب)
۵- آستانه حسی (میزان حساسیت کودک به محرکهای فیزیکی مثل لمس کردن، مزه، بو، صدا و نور)
۶- رویکرد (واکنشهای شخصیتی کودک به یک موقعیت و محل جدید یا غریبهها)
۷- سازگاری (قابلیت سازگاری کودک درمقابل تغییراتی مثل شروع یک فعالیت جدید)
۸- پشتکار (کلهشقی، ترک نکردن و کنار نگذاشتن یک فعالیت)
۹- روحیه (تمایل کودک به داشتن برخورد مثبت یا منفی به جهان)
How useful was this post?
Click on a star to rate it!
Average rating 5 / 5. Vote count: 1
No votes so far! Be the first to rate this post.